قصبه الانف

لغت نامه دهخدا

( قصبةالانف ) قصبةالانف. [ ق َ ص َ ب َ تُل ْ اَ ] ( ع اِ مرکب ) استخوان بینی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نای بینی. ( مهذب الاسماء ). تیغ بینی. گویند: ضربه علی قصبة انفه. ( اقرب الموارد ). و آن را میکعه نیز نامند. تیغه استخوانی کوچک نازکی است که بطور عمودی در وسط تجاویف انف واقع و جزء خلفی جدار انف از آن است و آن را دو سطح و چهار کنار است. دو سطح آن صاف و غشاء مخاطی بینی به آنها احاطه نموده گاه عمودی و گاهی قدری منحرف اند. کنار فوقانیش کوتاه و ضخیم و تقعیر عمیق ناوی شکل دارد که تیزی سطح تحتانی جسم وتدی در آن قرار میگیرد و کنار تحتانیش نازک و طویل و در شکافی که در خط وسط از تلاقی دو زایده حنکی فک اعلی و دو مربع قطعه حنک حاصل میشود قرار میگیرد، کنار خلفی در عظم وتدی تا سطح فوقانی کشیده شده و فاصل میان منخرین مؤخر است. کنار قدامی طویل و از فوق به زبانه عمودی مصفات و از تحت به غضروف وسطی بینی که متمم این جدار است و قدری از آن به ضخامت این استخوان فرومیرودمی پیوندد. رجوع به تشریح میرزا علی ص 84 و 85 شود.

فرهنگ فارسی

استخوان بینی نای بینی

پیشنهاد کاربران

بپرس