قصبانی

لغت نامه دهخدا

قصبانی. [ ق َ ص َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به بیع قصب. ( لباب الانساب ).

قصبانی. [ ق َص َ ] ( اِخ ) فضل بن محمدبن علی بن فضل نحوی بصری ، مکنی به ابوالقاسم. از پیشوایان علوم ادب عربی است و خطیب تبریزی و حریری صاحب مقامات از شاگردان اویند. او راست : 1- الامانی. 2- حاشیه صحاح جوهری. 3- الصفوة فی اشعار العرب. 4- کتابی در نحو. و از اشعار اوست :
فی الناس من لایرتجی نفعه
الا اذا مس باضرار
کالعود لایطمع فی ریحه
الا اذااحرق بالنار.
وی به سال 444 یا 448 هَ. ق. درگذشت. ( ریحانة الادب ج 3 ص 301 ).

قصبانی. [ ق َ ص َ ] ( اِخ ) مذکوربن سلیمان محزمی ، مکنی به ابونصر. از محدثان است. وی از خالدبن مخلد و زکری بن عدی روایت کند و از او محمدبن مخلد و دیگران روایت دارند. او در صفر سال 263 هَ. ق. وفات یافت. ( لباب الانساب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس