قَصّابی
گوشتوایی
قَصّاب
گوشتوا
می توان از پسوند " - وا " هم برای برساخت پیشه یا جایگاه بهره بُرد ( مانند : نانوا ، نانوایی ؛ پیشوا ، پیشوایی ، . . . )
هم چنین در زبان اَرَبی واژه ی دیگری هم برای این پیشه به نام :" لَحّام " به کار می رود که در ریختار فَعّال از نام" لَحم= گوشت" برساخته شده است .
... [مشاهده متن کامل] قَصّابی: گوشتفروشی، گوشتگری، گوشتکاری
اصطلاح ( ایس ته لاه ) اگر اصطلاح یک کلمه ی عربی بود. از ریشه ی صلح. . . . باید اصطلاح به صورت اصتلاح ( افتعال ) نوشته می شد. چون ط افتعال ت است. . . . . . . . . اضطراب ( ایز تی راب ) ، مضطرب. . اگر اضطراب
... [مشاهده متن کامل] عربی بود از ریشه ( افتعال ) باید ط بصورت ت افتعال نوشته می شد. . . . . . . . . . . . . . . اصطلاح تورکی است . و اضطراب ( بر وزن سا راب، دا راب، سوه راب، مه راب، جو راب، خ راب، ش راب خانا ( شرفخانا ) ) تورکی است
قصاب یا ( قس ساب ) قصاب به ظاهر کلمه ی عربی است چون با حروف مخصوص عربی ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) نوشته شده است. ولی چون هیچ همخانواده ایی در زبان عربی ندارد. ترکی است. مثل اصلا=اسلان. . . سابین=صابون
مثله کردن ، بریدن اندام ، تکه پاره کردن بدن، قصابی کردن ، سلاخی کردن