قصا
لغت نامه دهخدا
قصا. [ ق ُ ] ( ع ص ، اِ ) گویا جمع اقصی است ، چون صُفَر ج ِ اصفر و اُخَر ج ِ آخر. ( معجم البلدان ).
قصا. [ ق ُ ] ( اِخ ) نام پشته ای است در یمن. ( معجم البلدان ).
( قصاً ) قصاً. [ ق َ صَن ْ ] ( ع مص ) دورگردیدن. || کرانه گزیدن. قصو. قصاء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قصاء و قصو شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید