قشی

لغت نامه دهخدا

قشی. [ ق َ شی ی ] ( ع ص ) قسی. ( اقرب الموارد ). ناسره. ( منتهی الارب ). رجوع به قسی شود.

فرهنگ فارسی

قسی ناسره

واژه نامه بختیاریکا

( قَشی ) نژاد گوسفند عربی. کنایه از شهری و سوسول
دل سستِه

پیشنهاد کاربران

بپرس