دیکشنری
مترجم
بپرس
قشی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
قشی. [ ق َ شی ی ] ( ع ص ) قسی. ( اقرب الموارد ). ناسره. ( منتهی الارب ). رجوع به قسی شود.
فرهنگ فارسی
قسی ناسره
واژه نامه بختیاریکا
( قَشی )
نژاد گوسفند عربی. کنایه از شهری و سوسول
دل سستِه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها