قشنگی

/qaSangi/

مترادف قشنگی: جمال، زیبایی، صباحت، ملاحت، نیکویی، وجاهت

متضاد قشنگی: زشتی

معنی انگلیسی:
beauty, elegance, good looks, prettiness, pulchritude

لغت نامه دهخدا

قشنگی. [ ق َ ش َ ] ( حامص ) زیب. زیبائی. جمال.

فرهنگ فارسی

زیبایی نیکویی .

مترادف ها

beautification (اسم)
زیباسازی، قشنگی

pulchritude (اسم)
خوش اندامی، قشنگی، زیبایی

پیشنهاد کاربران

وَجاهت
معنی کلمه قشنگی.
زیبایی
عشق

یه قلب پاک وبدون کینه

بپرس