قشقون
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
قوشقون: تسمه ای که از زیر دم اسب گذرانده و زین را در پشت اسب محکم کنند. پاردم. رانکی.
زیردمى. رانکى. قشقون. گوزبان. دوالى از ساز اسب که به زیر دُم افتد. چرمى باشد پهن که بر پس پالان چاروا دوزند و بر پس ران چاروا اندازند و بعضى گویند چرمى باشد که بر پس زین اسب بندند و بر زیر دم اسب اندازند و این صحیح است. ( لغت�نامه�ی دهخدا ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع: لغات ترکی چغتای و عثمانی. تألیف: شیخ سلیمان افندی اوزبکی البخاری. ترجمه به فارسی: حسن عبدالهی جهانی. تبریز. 1398. ص 253.
از لغات دخیل ترکی در فارسی هست.
زیردمى. رانکى. قشقون. گوزبان. دوالى از ساز اسب که به زیر دُم افتد. چرمى باشد پهن که بر پس پالان چاروا دوزند و بر پس ران چاروا اندازند و بعضى گویند چرمى باشد که بر پس زین اسب بندند و بر زیر دم اسب اندازند و این صحیح است. ( لغت�نامه�ی دهخدا ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع: لغات ترکی چغتای و عثمانی. تألیف: شیخ سلیمان افندی اوزبکی البخاری. ترجمه به فارسی: حسن عبدالهی جهانی. تبریز. 1398. ص 253.
از لغات دخیل ترکی در فارسی هست.
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: ( اسم ) [ترکی] [قدیمی]مختصات:آواشناسی:منبع: فرهنگ فارسی عمید
این واژه جدیدن در زبان فارسی نیست شاید قدیم بود باشد این واژه ترکی هست به زبان وارد فارسی شد به زبان فارسی می شود دسته ای از گوسفندها
... [مشاهده متن کامل]
"قشقون" به معنی دسته ای از گوسفندها است و در زبان فارسی ممکن است با توجه به متن در انواع مختلف به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن در جملات، می توان به نکات زیر توجه کرد:
نحوه نوشتن: واژه "قشقون" باید به صورت درست و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. توجه به حروف و اعراب آن مهم است.
قید زمان: اگر واژه "قشقون" در جمله ای نشان دهنده زمان خاصی باشد، باید به این مورد دقت شود. به عنوان مثال: "قشقون در فصل بهار بیشتر از دیگر فصل ها است".
استفاده در جملات: این واژه ممکن است به صورت اسم، صفت، یا قید در جملات به کار رود. به عنوان مثال: "این قشقون بسیار بزرگ است" یا "قشقون ها در مراتع پربرکت زندگی می کنند".
سازگاری با فعل: توجه به تطابق واژه "قشقون" با فعل و سایر اجزای جمله ضروری است. برای مثال: "این قشقون ها در حال چرا هستند" به درستی ساختار جمله را نشان می دهد.
نکات نگارشی: هنگام نوشتن متون، به نکات نگارشی مانند نقطه گذاری و استفاده صحیح از حروف بزرگ و کوچک توجه کنید.
اگر سوال خاصی درباره نحوه استفاده از این واژه یا قواعد دیگر نگارشی دارید، خوشحال می شوم که به شما کمک کنم.
ترکیب: ( اسم ) [ترکی] [قدیمی]مختصات:آواشناسی:منبع: فرهنگ فارسی عمید
این واژه جدیدن در زبان فارسی نیست شاید قدیم بود باشد این واژه ترکی هست به زبان وارد فارسی شد به زبان فارسی می شود دسته ای از گوسفندها
... [مشاهده متن کامل]
"قشقون" به معنی دسته ای از گوسفندها است و در زبان فارسی ممکن است با توجه به متن در انواع مختلف به کار رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن در جملات، می توان به نکات زیر توجه کرد:
نحوه نوشتن: واژه "قشقون" باید به صورت درست و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. توجه به حروف و اعراب آن مهم است.
قید زمان: اگر واژه "قشقون" در جمله ای نشان دهنده زمان خاصی باشد، باید به این مورد دقت شود. به عنوان مثال: "قشقون در فصل بهار بیشتر از دیگر فصل ها است".
استفاده در جملات: این واژه ممکن است به صورت اسم، صفت، یا قید در جملات به کار رود. به عنوان مثال: "این قشقون بسیار بزرگ است" یا "قشقون ها در مراتع پربرکت زندگی می کنند".
سازگاری با فعل: توجه به تطابق واژه "قشقون" با فعل و سایر اجزای جمله ضروری است. برای مثال: "این قشقون ها در حال چرا هستند" به درستی ساختار جمله را نشان می دهد.
نکات نگارشی: هنگام نوشتن متون، به نکات نگارشی مانند نقطه گذاری و استفاده صحیح از حروف بزرگ و کوچک توجه کنید.
اگر سوال خاصی درباره نحوه استفاده از این واژه یا قواعد دیگر نگارشی دارید، خوشحال می شوم که به شما کمک کنم.
قشقون واژه ای تورکی است که به چم پاردم بوده و از دو بخش قش با ضمه قاف به چم وصل کن و پسوند قون درست شده و با هم به چم وصل شده در می آید