قشقرق

/qeSqereq/

مترادف قشقرق: الم شنگه، جاروجنجال، دادوفریاد، غلغله، کولی بازی

معنی انگلیسی:
melodramatics, scene

لغت نامه دهخدا

قشقرق. [ ق ِ ق ِرِ ] ( ترکی ، اِ ) قشقره. هیاهو و جاروجنجال سخت. دادو فریاد خاصه میان زنان. هیاهوی بسیار از جماعتی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جار و جنجال داد و فریاد . یا قشقرق بر پا کردن . جنجال کردن داد و فریاد کردن .یا قشقرق راه انداختن . جنجال بر پا کردن الم شنگه راه انداختن .

فرهنگ معین

(قِ قِ رِ ) [ تر. ] (اِ. ) (عا. ) جار و جنجال ، داد و فریاد.

گویش مازنی

/gheshgharagh/ سر و صدا – جار و جنجال

واژه نامه بختیاریکا

قِرقِشِه

پیشنهاد کاربران

قشقرق کلمه ای تورکی به معنای داد و فریاد است
قشقرماق یعنی داد و فریاد به راه انداختن و قشقراق اسم مصدری با پسوند مصدر ساز "اق" است
لذا صورت درست قشقرق ، قشقراق است مثل قاچاق ، اتاق و اجاق ، تمتراق ، بونچاق ، باتلاق و غیره که در آخر همه این ها پسوند " اق " دیده میشه
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان افغانی یا دری که ساخته دربار تورکان است و هیچ کتیبه ای از این زبان در ایران وجود نداره ، اصلا حرف ق وجود نداره لذا کلمه قشقراق یه کلمه تورکی اصیل است که کلمات شبیه و هم وزن مثل تمتراق، فشقراق، چیلچیراق و غیره زیاد داره در تورکی

قشقرق
واژه ی [قشقرق] به گمان فراوان برگرفته از نام و سروصدای پرنده ای ست که "کشکرک" نامیده می شود همان زاغ یا کلاغ زاغی پرسروصدا و جارو جنجال که در شهرهای تات نشین استان تهران و قزوین به نام های عامیانه ی [کشکورِت، کشگُریت، کشوورت] شناخته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اینگونه می نماید که این نام عامیانه توانسته از زبان تاتها و آذریهای آذربایگان به ترکی راه یافته و به ریخت قشقرق درآمده باشد، بسیاری از این وام واژه های راه یافته در ترکی با چسبیدن یک پسوند ماق، به ریخت کارواژه یا فعل هم درآمده درواقع داشتن کارواژه، نشان دهنده ی ترکی بودن آن واژه نیست.

شرنگ و الم مشنگه که اگر ترکیب عربی پارسی باشد که الم دردناک و مشنگه که خل بازی که بی خودی با درد شادی میکند اگر پارسی خالص باشد که آل و تبار سر خوش است باید در واژه المشنگه تحقیق بیشتری شود و اکنون برایم
...
[مشاهده متن کامل]
با ببماری قلبی که چند روزی است بیس میکر دستگاه ضربان ساز گذاسته ام و برایم مقدور نیست که یک تحقیق درست در این واژه نمایم

قشقرق. [ ق ِ ق ِرِ ] ( ترکی ، اِ ) قشقره. هیاهو و جاروجنجال سخت. دادو فریاد خاصه میان زنان. هیاهوی بسیار از جماعتی.
کلمه ترکی به معنی داد و فریاد
این کلمه به معنای جیغ نیز بکار میرود
این کلمه ۱۰۰ درصد ن هزار درصد ترکیست ،
این کلمه همانطور که بالا مشاهده میکنید دوست گرامی ترکیست
ارش جان حتما اونی که زدی جنش خوب بوده
قشقرق از قشقرماق ترکی هست یعنی داد و فریاد
میتونید بالا بخونید نوشته ترکی و این کلمه حتی در متون قدیمی فارسی نیستش واقعا شما. . . با خودتون چیکار میکنید
واژه قشقرق تعجب می کنم دوستان که دوست دارن واژه های پارسی رو ترکی سازی کنند چون این واژه به ترکی می شود کشدار این واژه قشقرق هزار درصد پارسی است.
قشقرق یک لغت تورکی از قشقرماق به معنی هوار و هیاهو
، داد و فریاد
قشقرق : یک واژه ی ترکی است از مصدر" قئشقرماق " به معنی فریاد کردن و سر و صدا کردن و با صدای بلند داد و فریاد کردن . هوار کشیدن .
( ( آیه دستمال کاغذی مچاله را پرت کرد روی میز و زل زد به آرزو. "تازه فکر نکن نمی دونم چرا قشقرق راه انداختی . چون تلفن کادو بود از کی وچراش به من مربوط نیست . من مثل تو فضول کار مردم نیستم . " ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص48 .

fuss
در گویش مازنی نام پرنده ای شبیه به کلاغ ، کمی کوچکتر با بالهای نیز میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس