قشقائی

/qaSqA~i/

لغت نامه دهخدا

قشقائی. [ ق َ ] ( اِخ ) ولایتی است ازایالت فارس شامل تمام نقاطی که ایل قشقائی در تابستان و زمستان در آنها ساکن هستند و به همین جهت قسمت مهمی از فارس که از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد جزء آن محسوب میشود. تقسیمات آن از شمال به جنوب از این قرار است : 1- شش ناحیه 2- چهاردانگه 3- امفیروز 4- اردکان 5- کازرون 6- خشت 7- جره و فامور 8- فراشبند 9- مَحال اربعه 10- فیروزآباد 11- میمند 12- افرز 13- خنج 14- ماهور ملاتی ( در شمال غربی خشت ) 15-کاکان در مغرب کامفیروز. ( جغرافیای سیاسی کیهان ).

قشقائی. [ ق َ ] ( اِخ ) ( ایل... ) لفظ قشقائی ترکی و به معنی فراری است. ایل قشقائی در ایالت فارس مسکن دارد و از خارج به آنجا آمده اند. این طایفه سفیدپوست و دارای خصایص نژاد آرین میباشند. زبانشان ترکی است. از چندین طایفه تشکیل یافته اند که اغلب به اسم رئیس طایفه نامیده میشوند، مثل : باباخانی ، احمدلو، جعفرخانی ، جعفربای و غیره. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 شود. در میان ایل قشقایی قالی بافی معمول است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

لفظ قشقائی ترکی و بمعنی فراری است ایل قشقائی در ایالت فارس مسکن دارد و از خارج بانجا آمده اند . این طایفه سفید پوست و دارای خصایص نژاد آرین میباشند . زبانشان ترکی است .

پیشنهاد کاربران

جرج کرزنل در کتاب تاریخ ایران صفحهی 185/184مینویسد:قشقایی را لر و ترک گویند به این دلیل که ترکی حرف میزنند و اداب و رسوم وپوشش و چادر نشینی لرها را دارند. قشقایی را هلاکوی مغول از کاشغر ( شهری در چین ) به شهر قشقا دریای ازبکستان اورد و بعد یک پایگاه در فارس زده
قاش به معنی بدو قایی هم به معنی سخره سنگ لقب تورکان نه گانه اوغوز خان که در تورکیه به معنی کایی معروفن روستایی هم در اورومی به نام کایی وجود دارد سول کایی و ساغ کایی و قاش یا قارشین کایی سه قبیله از قبایل سلجوق بودن قاش یعنی جلو دار قایی های جلو دار و دونده
مرحوم دهخدا ، بسیار سژحی و بدون حداقل تحقیق درتاریخ حتی تاریخ300سال گذشته، این تعریف راازقشقایی کرده اند، حقیر بعنوان محقق وپژوهشگر تخصصی و یکی از اعضای این ایل لازم میدانم به عرض برسانم که هیچکدام ازتعاریف فوق ، هیچ پایه علمی وتاریخی ندارد،
...
[مشاهده متن کامل]

با اندکی تحقیق وپژوهش در تاریخ سلجوقیان و زمان هجوم مغولان ، لسیارمحرزاست که طوایف قایی درفلات ایران واناطولی حضورفعال درسیاست وجنگ آوری واقتصاد داشته اند، قشقایی ها همگی ازیک نژاد مشترک باتاریخ مشترک نیستندبلکه در زمان شاه عباس صفوی ، ازآن جهت که ایلخان فارس که درآن زمان فقط متشکل از دوگروه فارس ها و مدان ها بودند ( امروزه بانام ایل فارسیمدان شناخته میشوند ) برعلیه شاه عباس شورش کرده بود، ایلخان فارس ومدان ها هم از نوادگان خاندان سلطنتی قراقویونلو ها بوده اندکه درفارس قدرت داشتند، قراقویونلوها ، پس از تیموریان بقدرت رسیدند و نزدیک به یک قرن حکومت کردند، یکی از نوادگان قراقویونلو بنام قاسمعلی بیگ ک حاکم یزدوکرمان بوده ، بادختراوزون حسن ازدواج می کند وبعلت اختلافات داخلی قراها، با اوزون حسن متحدمیشود ازین ازدواج نسل و اجدادصولت الدوله وامیرقاضی شاهیلو ازان خانواده و وصلت میباشند، یعنی پدر قراقویونلو ومادر ترکمان اق قویونلو هستند، قبل ازبقدرت رسیدن شاه عباس، بازمانده قراقوینلوها ازجمله حسن بیگ از ولیعهد صفوی که برادرشاه عباس بوده حمایت می کردند که شاه عباس پس ازترور برادرش برتخت می نشیند و با خاندان ترکمان ، حسابکشی ها و حتی نسل کشی هایی هم داشته، استاجلو ها وقوانلوها ازشاه عباس حمایت می کردند، و همچنین خاندان امیرقاضی شاهیلو، که عموزادگان نوادگان امیر شکرعلی بیگ همدانی قراقویونلو نیز محسوب میشدند، ایلخان فارس ومدان ها نیز از تیر و طایفه قراقویونلوها بوده اند پس شاه عباس درصدد حذف انها برمی اید که داستان مفصل خودرا دارد، خلاصه اینکه امیرقاضی شاهیلو بعنوان ایلخان فارسمنتخب میشود و بسیاری از طوایف و خاندان های ترک را از دیگرنقاط ایران ب جنوب و فارس کوچ می دهند، یا خودشان ب رغبت می ایند که اجتماع قشقایی را تشکیل دادند، با مرور تاریخ۵۰۰سال گذشته محرزاست که قراقویونلوها، اق قویونلوها، صفوی ها، استاجلو ها وقوانلوها و افشارها، بهارلوها، ، ، ، ، همگی متحد و اقوام ترکمان بوده اندکه درکشاقوس سیاست ایران، این تقسیمات کنونی شکل گرفته است، اینکه از قشقایی به عنوان فراری تعریف میشود غیر واقعی و غیر علمی است و هیچ سندی بر این ادعا وجود ندارد، بلکه قبایل ترکمان هستند که در زمان ۴۰۰ستل پیش و بعدازشاه عباس، بنا به مصالح سیاسی، امنیتی، بناچارا باهم اتحاد جدیدی راتشکیل دادند، حال انکه هر طایفه قشقایی، خود به تنهایی از بیس و اساس تاریخی و ریشه اصیل برخورداراست

من یکجا اعلام کردم قشقائی یه واژه مغولی هست که به معنی فراری ، یعنی گروهی که در زمان حکومت ایلخانان مغول بعلت نافرمانی کردن از دستورات مافوق بخاطر اینکه تنبیه نشوند اقدام به فرار به کوههای زاگرس میکنند
...
[مشاهده متن کامل]
اما بعضی ها ایراد گرفتند و گفتند نه این حرف شما درست نیست ، فقط میخواستم ببینم من درست بیان کردم با نه با تشکر

قَچقَنته:فراری
قَچَنچِه:فراری
قاچماق:دونده، زرنگ، پیشرو
قشقا:اسب پیشانی سفید
نظریه دیگر:
قایی:قبایل ۲۴ گانه ترک اُغُز
سول قایی:سلجوقی:چپ رو
ساق قایی:ساکایی:راست رو
قش قایی:قشقایی:پیشرو
نظریه دیگر:
کاس کایی
کاش کایی
قاش قایی
قش قایی
قشقایی ها عموماً بر این باورند که اجدادشان به عنوان قراولان لشکر�هلاکوخان�و�تیمور�از�ترکستان�به�ایران�آمده اند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرت های بزرگ قبیله ای قرن یازدهم میلادی محتمل تر است
ریشه یابی کلمه قشقایی - قاشقایی✅
خیلی برایمان مهم است که ریشه ی کلمه این واژه و معنای آن را بدانیم چون قشقایی ها ترکان و ایل ارزشمندی در تاریخ آن منطقه داشتند.
♻️♻️♻️♻️♻️
واژه ی قشقایی مشهود است که این کلمه از دو بخش قاش قایی تشکیل شده
...
[مشاهده متن کامل]

اول باید ریشه ی کلمه قاش و قاچماق - قاشماق را پیدا کنیم
این واژه در ترکی به معنی دویدن و فرار کردن است
🌀🌀🌀🌀
و قاچ در ترکی به معنی بزرگ است
و این باز هم بی ارتباط نیست با کلمه ی دویدن
شاید برایتان جالب باشد قاچماق نوعی راه رفتن بزرگ گونه است
به سرعت و بزرگ پا انداختن مربوط هست .
و ایل هایی مانند قشقایی و قاجار هم این کلمات را در اسم خود دارند
بدیهی است که متوجه بشیم این یک صفت برای ایل است یعنی نشان دهنده ی بزرگی
مشتقات کلمه ی قاچ را میتوان به قارا به معنی بزرگ هم اشاره کرد که تا مطمئن بشوید که این کلمه در اصل مفهوم بزرگ را دارد
در مثال بهتر میتوان به کلمه قوجا ( قاجا ) اشاره کرد کاملا صحیح است که این کلمه از دو حالت قاج جا درست شده و به صورت خواجه وارد فارسی شده
❗️قاج در ترکی به معناهای دشمن هم است که باز هم دور از معنی بزرگ نیست
مانع بزرگ ضد و علیه در ترکی قاج هم میتواند باشد
پس در نتیجه قاچ قایی به معنی قایی های بزرگ تبار میتوان یاد کرد✅

قشقایی ایلی بزرگ از ترکان. واژه ی قشقایی برگرفته از دو کلمه ی قش و قایی است. قش یا قچ در زبان ترکی به معنای فرار کردن است و قایی نام گروهی از ترکان است که زیر مجموعه ی ترکان اُغوز است. قشقایی یعنی قایی هایی که کوچانده شده اند

بپرس