قشره
لغت نامه دهخدا
قشرة. [ ق ُ ش َ رَ ] ( ع اِ )باران که روی زمین را رندد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قُشْره شود. || ( ص ) مشؤوم. ( اقرب الموارد ). بدفال و نامبارک. ( منتهی الارب ).
قشرة. [ ق ُ رَ ] ( ع اِ ) باران که روی زمین را رندد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قُشَرة شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید