قشراء
لغت نامه دهخدا
- حیة قشراء ؛ مار پوست برکنده.
- شجرة قشراء ؛ درخت پوست از گرما رفته ، او کأن بعضها قد قشر. ( منتهی الارب ).
|| زن پوست رفته بینی از گرما. || سخت سرخ. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید