قشاوة. [ ق َ وَ ] ( معرب ، اِ ) معرب کجاوه. ( رحله ابن جبیر ). و لهم ایضاً فی مراکبهم علی الابل قباب تظلهم بدیةالمنظر، عجیبةالشکل ، قد نصبت علی محامل من الاعواد یسمونها القشاوات و هی کالتوابیت المجوفة هی لرکابها کالامهدة للاطفال. ( رحله ابن جبیر ). ج ، قشاوات.
قشاوة. [ ق ُ وَ ] ( اِخ ) آبکی است به نجد. ( منتهی الارب ).
قشاوة. [ ق ُ وَ ] ( اِخ ) جایی است در قسمتهای بالای نجد، و با وقعه ای از وقایع عرب مربوط میباشد. ( از معجم البلدان ). ( یوم... ) جنگی است مر بنی شیبان را بر سلیطبن یربوع ، و آن را یوم نعف سویقة نامند. جریر درباره آن گوید:
بئس الفوارس یوم نعف سویقة
و الخیل علویة علی بسطام.
( از مجمع الامثال میدانی ).