قسوت

لغت نامه دهخدا

قسوت. [ ق َس ْ وَ ] ( ع مص ) قَسْوة. رجوع به قسوة شود.

قسوة. [ ق َس ْ وَ ] ( ع مص ) سخت و درشت گردیدن : فهی کالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة... ( قرآن 74/2 ). || ناسره گشتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || تاریک شدن. ( اقرب الموارد ). رجوع به قسو و قساوة و قساءة شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سخت دل شدن ۲ - ( اسم ) سخت دلی سنگدلی .

فرهنگ معین

(قَ وَ ) [ ع . قسوة ] ۱ - (مص ل . ) سخت و درشت گردیدن . ۲ - (اِمص . ) سنگدلی .

فرهنگ عمید

۱. سخت دل شدن.
۲. سنگدلی.

پیشنهاد کاربران

بپرس