قسوت
لغت نامه دهخدا
قسوة. [ ق َس ْ وَ ] ( ع مص ) سخت و درشت گردیدن : فهی کالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة... ( قرآن 74/2 ). || ناسره گشتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || تاریک شدن. ( اقرب الموارد ). رجوع به قسو و قساوة و قساءة شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سنگدلی.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید