قسقاس

لغت نامه دهخدا

قسقاس. [ ق َ ] ( ع ص ) سریع و شتاب رو. ( منتهی الارب ). سریع. ( اقرب الموارد ). || رهبر و رهنما. ( منتهی الارب ). دلیل. هادی. ( اقرب الموارد ). راهنمای. ( مهذب الاسماء ). || ( اِ، اِمص ) شدت و سختی گرسنگی و سرما. || ( ص ) رسن نیکو و جید. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || تیغ کند. ( منتهی الارب ). الکهام من السیوف. ( اقرب الموارد ). || شب تاریک. ( منتهی الارب ). || آن شب که رفتن و سیر در آن دشوار باشد. || ( اِ ) شیر بیشه. || گیاهی است مانا به کرفس. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || کمی از هر چیزی. || ( ص ) جستجوکننده که غفلت نکند. ( ذیل اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس