قساوت

/qesAvat/

مترادف قساوت: بی رحمی، ستمگری، سخت دلی، سنگدلی، سیاه دلی، شقاوت، ظلم، قسوت

متضاد قساوت: رحم، رفق

برابر پارسی: سنگدلی، سیاه دلی

معنی انگلیسی:
atrocity, brutality, cruelty

لغت نامه دهخدا

قساوت. [ ق َ وَ ] ( ع مص ، اِمص ) قساوة. رجوع به قساوة شود.

قساوة. [ ق َ وَ ] ( ع مص ) سخت و درشت گردیدن. || ناسره گشتن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || تاریک شدن. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) سخت دلی. || سیاه دلی. دل سیاهی. || ستمکاری. || دلگیری و ملالت. || غمگینی و حزن و اندوه و آزردگی. || تنگدستی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قسو و قسوة و قساءة و قساوت شود.

فرهنگ فارسی

سخت شدن، سخت دل شدن ، سنگدلی
۱ - ( مصدر ) سخت دل شدن ۲ - ( اسم ) سخت دلی بیرحمی ۳ - ستمکاری ظلم یا اهل قساوت . ستمکار ظالم : کسی که در این مقام از خوف و حزن خالی باشد از اهل قساوت است . یا قساوت قلب . سخت دلی :من بنده اینجا متوقفم که این حال را بر چه حمل کنم ? بر ثبات رای یا بر غفلت طبع یابرقساوت قلب یا بر بد دلی ?

فرهنگ معین

(قَ وَ ) [ ع . قساوة ] (اِمص . ) سنگدلی ، سخت دلی .

فرهنگ عمید

۱. سخت دل شدن.
۲. سنگدلی.

مترادف ها

atrocity (اسم)
خشونت، قساوت، بی رحمی، سبعیت

فارسی به عربی

عمل وحشی

پیشنهاد کاربران

قَسَی: به معنای سنگدلی است. در کلام وحی قساوت قلب بعد از قتل و کشتار ذکر شده است، یکی در قتل ناقه صالح و دیگری در قتل قوم موسی، ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً. شقاوت فعلی صادره از قلب قسی است. قساوت قلب بر اثر مجاورت و تسلط شیطان عارض می شود.
گمان می کنم این واژه از واژه قسا پارسی به مانای گوشت گرفته شده باشد.
همینطور قساب که به مانای گوشت فروش و یا کسی که با گوشت سر و کار دارد می باشد و اعراب آن را گرفته و به چهر قصاب می نویسند.
اکنون نیز بیشتر به کسانی دارای قساوت می گویند که ( در کشتن ) سنگدل هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

به احتمال زیاد پس از این کم کم این واژه دگرگونی مانایی داشته و به همه کسانی که سنگدل هستند گفته شده.

خونخواری
سختی، سفتی
قساوت، سنگدلی ، بی رحمی
سنگ دلی

بپرس