قزیعه

لغت نامه دهخدا

( قزیعة ) قزیعة. [ ق َ ع َ ] ( ع اِ ) توک موی گرداگرد سر کودک شبیه به ذوایه گذارند. ( منتهی الارب ). || زلفهای بناگوش. ( ناظم الاطباء ). || موی پاره ای که در وسط سر کودک گذارند خاصه. ( منتهی الارب ). کاکل. ( ناظم الاطباء ). قُزَّعة. ( منتهی الارب ). رجوع به قزعة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس