قزلجه
لغت نامه دهخدا
قزلجه. [ ق ِ زِ ج َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 29 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 3 هزارگزی شوسه میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنه آن 497 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، درخت تبریزی. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزلجه. [ ق ِ زِ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 13 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 14 هزارگزی خاور شوسه مهاباد به سردشت. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه آن 433تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل به فاصله یکهزار گز به نام قزلجه بالا و پائین مشهور است. سکنه قزلجه پایین 219 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزلجه. [ ق ِ زِ ج َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر واقع در5700 گزی جنوب هریس. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 308 تن. آب آن از چشمه و رودخانه محلی و محصول آن غلات ، سردرختی ، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزلجه. [ ق ِ زِ ج َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 26 هزارگزی باختری اهر و 6 هزارگزی شوسه تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 262 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قزلجه. [ ق ِ زِ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی واقع در 56 هزارگزی شمال باختری خوی و 4500 گزی باختر شوسه خوی به سیه چشمه و در سینه کوه. هوای آن سردسیر سالم است. سکنه آن 192 تن. آب آن از قره سو میباشد. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - سرخاب که زنان بر روی مالند غازه گلگونه ۲ - علتی است مانند آبله که از بدن کودکان خردسال بر آید .
بهرام بن یعقوب یکی از شیوخ صوفیه است که گروهی فراوان بدو گرویدند . خانقاه او مجمع صوفیه و ابدال بود .
دانشنامه عمومی
قزلجه (ازبکستان). قزلجه ( به ازبکی: Qizilcha ) یک منطقهٔ مسکونی در ازبکستان است که در ناحیه نورآتا واقع شده است. [ ۱]
wiki: قزلجه (ازبکستان)
قزلجه (حاجی لو). قزلجه یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان حاجیلو واقع شده است. [ ۱] براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، قزلجه ۹۴۶ نفر جمعیت دارد. [ ۲]
wiki: قزلجه (حاجی لو)
قزلجه (گوی گول). قزلجه ( به لاتین: Qızılca ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان گوی گول واقع شده است. قزلجه ۲۷۰۳ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
wiki: قزلجه (گوی گول)
قزلجه (ماه نشان). قزلجه یک روستا در ایران است که در شهرستان ماه نشان استان زنجان واقع شده است. [ ۱] قزلجه ۱۶۶ نفر جمعیت دارد.
wiki: قزلجه (ماه نشان)
قزلجه (میانه). قزلجه یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان کاغذکنان مرکزی بخش کاغذکنان شهرستان میانه واقع شده است.
wiki: قزلجه (میانه)
قزلجه (کبودرآهنگ). قزلجه یک منطقه مسکونی دردهستان حاجیلو از روستاهای همدان واقع شده است. این روستا طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ تعداد ۹۴۶ نفر جمعیت ( ۲۳۸ خانوار ) داشته است. [ ۱]
↑ «درگاه ملی آمار > سرشماری عمومی نفوس و مسکن > نتایج سرشماری > جمعیت به تفکیک تقسیمات کشوری سال 1395». www. amar. org. ir. دریافت شده در ۲۰۱۸ - ۰۴ - ۰۸.
• روستاهای شهرستان کبودرآهنگ
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• مقاله های روستاهای ایران که کد آماری ندارند
• مقاله های روستاهای ایران
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد روستاها
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف↑ «درگاه ملی آمار > سرشماری عمومی نفوس و مسکن > نتایج سرشماری > جمعیت به تفکیک تقسیمات کشوری سال 1395». www. amar. org. ir. دریافت شده در ۲۰۱۸ - ۰۴ - ۰۸.
• روستاهای شهرستان کبودرآهنگ
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• مقاله های روستاهای ایران که کد آماری ندارند
• مقاله های روستاهای ایران
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد روستاها
wiki: قزلجه (کبودرآهنگ)
پیشنهاد کاربران
در واقع به ترکی آذری ( قزلجا ) هست که از دو بخش
( قزل جا ) تشکیل شده که ( قزل بمعنی طلا ) و ( جا پسوند است بمعنی کوچک ) مثل کلمه بالاجا که کوچلو معنی میدهد. بنابراین قزلجا یعنی طلای کوچک.
باتشکر از آبادیس
( قزل جا ) تشکیل شده که ( قزل بمعنی طلا ) و ( جا پسوند است بمعنی کوچک ) مثل کلمه بالاجا که کوچلو معنی میدهد. بنابراین قزلجا یعنی طلای کوچک.
باتشکر از آبادیس