قزحه

لغت نامه دهخدا

( قزحة ) قزحة. [ ق ُ ح َ ] ( ع اِ ) رنگارنگ از طرق و خطوط و جز آن. ( منتهی الارب ). الطریقة من الوان قوس قزح. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). ج ، قُزَح. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

رنگارنگ از طرق و خطوط و جز آن جمع قزح .

پیشنهاد کاربران

بپرس