[ویکی الکتاب] معنی قُرَی: آبادیها ( جمع قریة)
معنی مُحَصَّنَةٍ: منع شده (در اصل از احصان (به معنی مانع شدن)- محکم شده -(درعبارت"قُرًی مُّحَصَّنَةٍ " منطقه ای که با قلعه ای محکم احاطه شده وحفاظت می شود)
ریشه کلمه:
قری (۵۷ بار)
«قُریً» جمع «قریه» به معنای «آبادی» است، اعم از شهر یا روستا،وگاه به معنای انسان های مجتمع در یک محل، نیز آمده است.
معنی مُحَصَّنَةٍ: منع شده (در اصل از احصان (به معنی مانع شدن)- محکم شده -(درعبارت"قُرًی مُّحَصَّنَةٍ " منطقه ای که با قلعه ای محکم احاطه شده وحفاظت می شود)
ریشه کلمه:
قری (۵۷ بار)
«قُریً» جمع «قریه» به معنای «آبادی» است، اعم از شهر یا روستا،وگاه به معنای انسان های مجتمع در یک محل، نیز آمده است.
wikialkb: قُرًى