قرو کردن

لغت نامه دهخدا

قرو کردن. [ ق ِ رَ / رُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به مزاح ، لباس بیرون خانه پوشیده مهیای رفتن به بیرون شدن ( در تداول زنان ): باز کجا قرو کرده ای ؟ عزم رفتن کجا داری که زینت کرده و جامه بدل کرده ای ؟

فرهنگ فارسی

لباس بیرون خانه پوشیده مهیای رفتن به بیرون شدن .

پیشنهاد کاربران

قرو در سیرجان به معنی شکاف نازک مو بردگی ترک خیلی کوچک

بپرس