قرنسه

لغت نامه دهخدا

( قرنسة ) قرنسة. [ ق َ ن َ س َ ] ( ع مص ) چشم باز نوشکار را دوخته در کریز نشاندن. ( منتهی الارب )( آنندراج ). گویند: قرنس البازی ، کذا قُرْنِس ؛ اذا کرز و خطیت عیناه. ( منتهی الارب ). || گریختن و از جنگ برگردیدن خروس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس