دیکشنری
مترجم
بپرس
قرناق
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
قرناق. [ ق ُ ] ( ترکی ، اِ ) خدمتکار. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). رجوع به قرنق شود.
فرهنگ معین
(قُ یا قِ ) [ تر. ] (اِ. ) خدمتکار، کنیزک . ج . (به سیاق فارسی ) قرناقان .
فرهنگ عمید
۱. خدمت کار، کنیز.
۲. مَحرم.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها