قرناء
لغت نامه دهخدا
قرناء. [ ق َ] ( اِخ ) بنی القرناء به او منسوبند. ( لباب الانساب ).
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
قرناء:[قَ رْ ]: أَقْرَن : [عربی]
أَقْرَن : م قَرْنَاء، ج قُرْن [قرن]: آنکه ابروانش پیوسته بهم باشد، جانور دو شاخ؛
حَیّةٌ قَرْنَاء ، مار که در بالاى سرش دو پاره گوشت باشد.
أَقْرَن : م قَرْنَاء، ج قُرْن [قرن]: آنکه ابروانش پیوسته بهم باشد، جانور دو شاخ؛
حَیّةٌ قَرْنَاء ، مار که در بالاى سرش دو پاره گوشت باشد.
استخوانی در فرج که مانع نزدیکی است