قرمیش

لغت نامه دهخدا

قرمیش. [ ق ِ ] ( ع اِ ) مردم آمیخته از هر جنس. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). قرمش. و شاید مأخوذ از ترکی قرش مش و قرش میش باشد.

پیشنهاد کاربران

قور میش به کوردی . . در زبان کردی قور . _میش . . . قور ، در کردی یعنی گل /میش در کردی یعنی درختان گز . یا میش در کردی /مگس . . . . . قور میش . . گل ومگس . . اگر از نزدیک روستا راببیند در این سالهای خشک سالی باز هم کرانه جنوبی نشانگر این ست

بپرس