قرمیز. [ ق ِ ] ( ع ص ) سست و ضعیف. ( منتهی الارب ). الضعیف الضاوی. ( اقرب الموارد ). || ( معرب ، اِ ) قرمز، کرم معروف. رجوع به قرمز شود : به گاه خشم او گوهر شود همرنگ شونیزاچنو خوشنود باشد من کنم زَانفاس قرمیزا.بهرامی.