قرقچی
/qoroqCi/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
گویش مازنی
مترادف ها
شکاربان، قرقچی، متصدی جانوران شکاری
پیشنهاد کاربران
منصبی در زمان اواخر صفویه
زمانی که شاه سلیمان به همراه زنان حرمش خارج میشد هیچ انسان مذکر بالای ۶ سالی حق نداشت در مسیر رفت و آمد شاه حضور داشته باشد و حتی منازل در مسیر نیز باید تخلیه میشد
به این وضعیت قرق می گفتند و یک روز پیش از وقوع آن قرقچی آن را اعلام می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
منبع:کتاب ایران در بحران رودی مته
زمانی که شاه سلیمان به همراه زنان حرمش خارج میشد هیچ انسان مذکر بالای ۶ سالی حق نداشت در مسیر رفت و آمد شاه حضور داشته باشد و حتی منازل در مسیر نیز باید تخلیه میشد
به این وضعیت قرق می گفتند و یک روز پیش از وقوع آن قرقچی آن را اعلام می کرد.
... [مشاهده متن کامل]
منبع:کتاب ایران در بحران رودی مته
قرقچی یعنی ترس اَنداز و وحشت اَنداز
زیرا با منع کردنش نوعی وحشت و ترس از او به دیگران منتقل میشه
از توجه تون ممنونم
زیرا با منع کردنش نوعی وحشت و ترس از او به دیگران منتقل میشه
از توجه تون ممنونم