قرقه

لغت نامه دهخدا

قرقه. [ ق َ ق َ ] ( اِخ ) قارقا. دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 21 هزارگزی جنوب باختری سراب و 12000 گزی شوسه سراب به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است. سکنه آن 702 تن. آب آن از نهر و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزو دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب در ۲۱ کیلومتری جنوب غربی سراب و ۱۲ کیلومتری شوسه سراب - تبریز کوهستانی و معتدل ۷٠۲ تن سکنه آب از نهر و چشمه محصول غلات حبوبات شغل اهالی زراعت و گله داری .
دهی جزئ دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در ۲۱ هزار گزی جنوب باختری سراب و ۱۲٠٠٠ گزی شوسه سراب تبریز .

پیشنهاد کاربران

بپرس