قرقل

لغت نامه دهخدا

قرقل. [ ق َ ق َ ] ( ع اِ ) پیراهن زنان. || جامه ای است بی آستین. ج ، قَراقِل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قرقل. [ ق َ ق َل ل ] ( ع اِ ) رجوع به ماده فوق شود.

قرقل. [ ق ُ ق ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چری بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 43 هزارگزی شمال باختری قوچان. کوهستانی و سردسیر است. سکنه آن 56 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس