قرقفنه

لغت نامه دهخدا

( قرقفنة ) قرقفنة. [ ق َ ق َ ف َن ْ ن َ ] ( ع اِ ) سر نره. ( از منتهی الارب ). الکمرة. ( لسان العرب ). || پرنده ای است.( اقرب الموارد ). پرنده ای است که دو بال خود را بر دو چشم دیوث مالد تا نرمی ( و بی شرمی ) او افزایش یابد.در حدیث وهب بن منبه آمده است که اگر شوی بر زن خود رشک نبرد خدا پرنده ای را که قرقفنه نام دارد بر او گمارد، پس بر آفتابگاه ( روزنه ) خانه او بایستد و اگر مرد را با زن خود ببیند او را به حال خود گذارد. ( تاج العروس ). در منتهی الارب بین دو معنی خلط شده است.

فرهنگ فارسی

سر نره الکمره پرنده ایست

پیشنهاد کاربران

بپرس