قرعه زدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) قرعه انداختن : آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند ( حافظ ۱۲۵ )

پیشنهاد کاربران

چون وقت خواب قرعه زدند، اول به اسم نجار آمد تا کشیک بدارد. ( چهل طوطی، بازنویسی و ویرایش زهرا نیرومند ) ؛ ( مصدر مرکب ) قرعه انداختن، یعنی انتخاب یکی بطور تصادفی، از بین چند نفر.

بپرس