دیکشنری
مترجم
بپرس
قرعه افکندن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
قرعه افکندن. [ ق ُ ع َ / ع ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) قرعه زدن. فال زدن. پشک انداختن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) قرعه انداختن قرعه فکندن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها