قرضی

/qarzi/

مترادف قرضی: عاریه، مستعار، نسیه

معنی انگلیسی:
loaner

لغت نامه دهخدا

قرضی ٔ. [ق ِ ض ِءْ ] ( ع اِ ) درختی است از نوادر اشجار دشتی ، شکوفه اش زردتر از گل اسپرک است. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

درختی است از نوادر اشجار دشتی شکوفه اش زردتر از گل اسپرک است .

مترادف ها

imprest (اسم)
مساعده، قرضی

پیشنهاد کاربران

بپرس