دیکشنری
مترجم
بپرس
قرصمه
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( قرصمة )
قرصمة. [ ق َ ص َ م َ ] ( ع مص ) شکستن. || بریدن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها