قرشمال

/qereSmAl/

مترادف قرشمال: ارقه، غربتی، غرشمال، غره چی، قره چی، کولی، لولی

لغت نامه دهخدا

قرشمال. [ ق ِ رِ ] ( ص ، اِ ) غربال بند. کولی. || مجازاً، بی حیا. بی شرم. ( لهجه ٔقزوینی ). در بهار عجم و آنندراج آمده : به فتحتین ، مطربان همراهی کاولیها از بحر طویلی که شیخ ابوالفیض فیضی متضمن لغات متضاده در هجو تصنیف نموده معلوم شدکه زبان این جماعة است. ( بهار عجم ) ( از آنندراج ).

گویش مازنی

/ghereshmaal/ زن کولی

پیشنهاد کاربران

قِرِشمال و قِررِشمی
این دو اصطلاح بسیار رایج در جنوب و جنوب غرب ایران بودند در گذشته و هنوز هم کم و بیش کاربرد داره.
این واژه معنای: بی ارزش، ولگرد، هرزه و وِلو می دهد
از قروش و قرش گرفته شده که واژگان عربی هستن ( البته ریشه واژه یونانی است که در دوره ی عثمانی به مناطق ایران و خاورمیانه وارد شد ) و یک نوع واحد پول بوده در زمان های قدیم و در جنوب ایران هم بسیار رواج داشته و از قدیم به افراد ( بیشتر زن ها ) ولگرد، هرزه و روسپی و بی آبرو گفته می شده.
...
[مشاهده متن کامل]

قرشمال به معنی فردی که تمام دارایی خود را صرف عیاشی و عیش و نوش می کند و لباس هایی که به چشم بیاد می پوشند گویند.
درود
ستار و موسی به دشواری توانستند کنار دیوار خانه قرشمال ها خود را نگاه دارند. محله قرشمال ها کوچه ای تنگ با یک خم، لانه هایی کوچک و خفه تو در تو و سوار بر هم. جای کار و نشیمن و لانه خروس و مرغ و آبریزگاه و جای فروش ابزار و یراق چوبی و پالان و سیخ و انبر و سوزن و چنگک و سگک. آنسو تر ک میدانی . . .
...
[مشاهده متن کامل]

کلیدر
جلد سوم
فکر می کنم یکی از معنی های واژه قرشمال ( لااقل یکی ) از متن معلوم بشه،
به هر حال هر کدام از عزیزان می توانند آنچه به نظرشان می رسد را از این متن استنتاج کنند و نظر من ارزش بیشتری از نظر ( های ) سایر عزیزان نداردو از این رو بیان آن هم ضرورتی ندارد و تنها به نظر می رسد که این معنی هر چه باشد متضمن هیچ بار منفی نباشد
بهروز باشید

درود، شغل اجدادی ما مسگری بوده است و به پدربزرگ من قلیچی می گفتند؛ قرشمال صورت تغییر یافته واژه ترکی قلیچی می باشد مرکب از واژه قلع ( نوعی فلز ) و پسوند ( چی ) که در زبان ترکی نسبت شغل افراد را می رساند. مانند تفنگچی و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

در باب پسوند آخر واژه قرشمال یعنی مال و اینکه چگونه و بر چه مبنایی به این ترکیب راه یافته است، اطلاعی ندارم.

سلام دوستان. **قرش** در زبان ترکی به معنی *چروک* بوده و *مال* یعنی *پارچه* مثل *آرشینمال* یعنی پارچه متر شده با* آرشین * که متر مخصوص بزاز هاست و اندکی از نیم متر کمتر است
لذا قرشمال یعنی پارچه چروک .
...
[مشاهده متن کامل]

در ترکی به پارچه ای که چین و چروک دارد و با اتو کردن صاف نمی شود قرشمال می گویند. اما بتدریج برای افرادی که صاف و صادق نیستند و هیچ منطقی راقبول نمی کنند و به اصطلاح خرده شیشه دارند و به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند اطلاق شده است. این کلمه بخودی خود با منفی یا مثبت ندارد و به همین ولی بعضی ها در مقام شوخی بکار می برند و بعضی ها هم آن را بصورت جدی تر و شاید در مقام فحش هم بکار ببرند. البته توضیح بنده در مورد ریشه کلمه است و با توضیحات سایر دوستان که به موارد اطلاق این کلمه اشاره کرده اند منافاتی ندارد.

چه اندازه چرت گفته میشود - اینکه به کی میگویند که معنی نمیشود -
غربت و غربتی یعنی چه؟
غریب -
انکه بوده با غریبشمار مردم مختلط
چون پدر را نام خواهد برد میگوید پیر
صبوحی بیرجندی
...
[مشاهده متن کامل]

گفته صبوحی در بیگانه شماری واژه پدر /پیر درست نیست و در پهلوی نیز بسیاری از دال که پس از صدادار بیاییند ی میشوند مانند مود/موی . پاد/پای . داده/دایه. زاد/زای. خود /خوی
ماده/ مایه . فرداد/فریاد. خدو/خیو. خدا/خیا. کدا/کیا
سبوذ/ سبود/ سبوی. - گود/ گوی/ گوگ. نمادان/نمایان
. پادگان/ پایگان . پاییز/ پادیز. بلاده دیدار/ دیار - ودر/پیَر

قریشمال همان غربت یا کولی معنی میدهد که در همه ایران و جهان هستند و از نژاد آریایی وهندی ونژاد ایرانیان هم از این گروه است
قرشمال یک فحش و ناسزاست در گویش مردم تربت جام
به معنی بی شرم و بی حیا
من پدرم کرمانشاهی بودن. تو قدیم کسی اگر مردی میخواست دختر خودشیا زن مورد علاقه اش رو عزیز کنه و لوس کنه و ابراز محبت کنه، بهش میگفتن قرشمال. با توجه به اینکه خانواده ی پدری من کرمانشاهی هستن، از صحبت هاشون
...
[مشاهده متن کامل]
متوجه شدم قرشمال بار منفی ندارد، بلکه دختر قرشمال به دختر خوشگل و خوش زبان و عزیز گفته میشده. با احترام

یادمه ما بچه بودیم خانمهایی به در خونه هامون می آمدن که خالکوبی به شکل نقطه یا ماه و ستاره بین آبرو یا چوونه داشتن و میخواستن کف بینی کنن یا ابزار های کوچکی میفروختن و لهجه خاصی داشتن مادرم اونها رو قاشمار می نامید
سلام، قرشمال گروهی دوره گرد بودن که بستگی به فصول سال به روستاها و شهرهای کوچک مراجعه بعضا در اطراف و حاشیه روستا و شهر یا مرکز روستا مثلا نزدیک مسجد یا اگر خیراتی در روستا وجود داشت ( معمولا سابق بر این
...
[مشاهده متن کامل]
خانه یا محلی برای اطراق افراد گذری در روستاها به نام خیرات وجود داشت ) به طور موقت سکونت می کردند در حد دو سه هفته و اقدام به اهنگری، تعمیر داس وسایل کشاورزان و همچنین سفید کاری دیگهای مسی می کردن، دستمزد انها هم گندم و جو و بعضا علوفه برای چارپایان انها بود، البته پول هم بود، بند خودم شخصا بارها در روستا شاهد حضور این گروه که با خانواده کوچک می کردن بودم، مردم همه همیشه در فصل خاصی منتظر امدن انها برای انجام کارها و تعمیرات بودن، مردم ازکمک کردن، دادن نان و آذوقه و لبنیات دریغ نداشتن، قرشمال بخشی از زندگی سنتی ما بود، بدون انها زندگی کمی سخت می شد، به همدیگر احترام بذاریم وبه عنوان فحش استفاده نکنیم، قرشمالها همگی صنعتگران دوره گرد بودن.

در سال 1364 خورشیدی یک پیرمرد بود که می گفت :کولی های بوشهر به دختر کمر باریک میگفتند:قرشمال. خیلی از دختران دهه ی 1330 بقول همین پیرمرد که سال 65فوت شده است، قرشمال بودند ویک آبشن مهم تلقی می شد. 1400/03/17
قرشمال نام یکی از طوایف کولی ( Gypsy ) در ایران ، نام یکی از مردمان رومان در ایران
قرشمال یا کرشمال در زبان سانسکریت به معنی کشاورز است
قرشمال صورت تغییر یافته واژه ترکی "قلیچمال" یعنی شمشیر و خنجرساز است که به طایفه ای عشایر و کوچ رو با تباری هندی و دارای حرفه آهنگری گفته میشد که شهر و روستاهای شرق ایران را میگشتند و برای مردم داس و چاقو و خنجر و شمشیر و ابزار کشاورزی تولید میکردند و چون کارشان همراه با کوبیدن پتک بر آهن گداخته و تولید سروصدا بود به افرادی که پر سروصدا بودند لقب قلیچمال میدادند و چون دوره گرد بودند به آنها کولی نیز میگفتند در ضمن این طایفه از شیعیان هندی هستند که پس از حاکم شدن حکومت صفویان به ایران مهاجرت کردندتا از گزند هندوها در امان بمانند.
...
[مشاهده متن کامل]

لطفا از این واژه بعنوان فحش و ناسزا استفاده نفرمایید.

قشمار یا قرشمال
بعد از حمله ی مغول وسلطه بر ایران ونواحی خراسان بعلت آب وهوای خوب ایران مغولانی ایران را برای زندگی دائمی برگزیدند وچون چنگیز ومغولها قتل وغارت وکشتار وجنایت در این سرزمین ودر اذهان ایرانی جماعت به یادگار گذاشت تا مدتها در آمار وسرشماری ها , بازماندگان وبجا ماندگان قوم مغول را بحساب نمی آوردند وبه اصطلاح غیر شمار میگفتند که بعدها به قرشمال وقشمار تغییر نام پیدا کرد
...
[مشاهده متن کامل]

با درود خدمت همه هم زبانان عزیز ! قرشمال ( غرشمال ) واژه پهلوی مربوط توابع خراسان زمین است که بیشتر در ولسوالی اناردره ( شهرستان انار دره ) از قدیم الایام کاربرد داشته و استفاده میشده غرشمال مترادف ( لچر ) است . به کسی گفته می شود که به داد و فریاد و سر و صدا حق دیگران را برای خود تصرف نماید .
...
[مشاهده متن کامل]

با احترام جلیل آذر نوش

واژه قرشمال یا غرشمال صورت تطور یافته کلمه "قه له شه میر"است که در کردی کرمانجی رند و متقلب و به طور خاص "کولی "معنا میدهد.
واژه به ظاهر ترکی "قره چی "هم از همین کلمه تطور یافته است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس