قردیده

لغت نامه دهخدا

( قردیدة ) قردیدة. [ ق ِ دَ ] ( ع اِ ) درشتی سخن. ( منتهی الارب ). کلام استوار. ( از اقرب الموارد ). || خط میان پشت. || سر مرد. || سر کوه.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آنچه در کرانه های حله باشد از خرما. ( منتهی الارب ). قطعه ٔادیم از خرما، مانند کِردیده. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس