قردمانا

لغت نامه دهخدا

قردمانا. [ ق َ دَ ] ( معرب ، اِ ) قردامومن. قردمانه. قردمانی. قاقله صغار. گرم و خشک است به درجه سوم ، بیماریهای عصب و دردسر که از سردی بود و فالج را سود دارد. و طبیخ آن مصروع را سود دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به قاقله صغار شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد .

پیشنهاد کاربران

بپرس