قردد

لغت نامه دهخدا

قردد. [ ق َ دَ ] ( ع اِ ) زمین درشت بلند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، قرادد، قرادید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || اعلای پشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) سختی و تیزی سرما. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) روی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). وجه. ( اقرب الموارد ).

قردد. [ ق َ دَ ] ( اِخ ) کوهی است. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس