قرحاء

لغت نامه دهخدا

قرحاء. [ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث اقرح.

قرحاء.[ ق َ ] ( اِخ ) نام دو اسب ماده است. ( منتهی الارب ).

قرحاء. [ ق َ ] ( ع ص ) ( روضة... ) مرغزار با شکوفه های سپید. ( منتهی الارب ).

قرحاء. [ ق َ ] ( اِخ ) از دهستانهای بنی محارب است در بحرین. ( معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس