قربان رفتن

فرهنگ فارسی

یا قربان رفتن کسی ( چیزی ) را ۱ - فدای او ( آن ) شدن . ۲ - تصدق او رفتن : از کوی تو رفتن است مشکل قربان سر تو می توان رفت . ( میر محمد افضل ثابت ) یا قربان رفتنت گردم ( شوم ) . تعارفی است که در آغاز سخن یا در اول نامه نسبت بطرف کنند . یا قربان صدقه کسی رفتن . تصدق او شدن فدای او گردیدن ( با کلمات محبت آمیز ) : ناگهان او را ( کودک را ) در بغل قاپید و غرق در احساس مادری بصدای بلند قربان صدقه اش رفت .

پیشنهاد کاربران

بپرس