قراظ

لغت نامه دهخدا

قراظ. [ ق َرْ را ] ( ع ص ) فروشنده برگ درخت سلم. ( منتهی الأرب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قارظ شود.

قراظ. [ ق َرْ را ] ( اِخ ) نسبت به سعدبن عاید قرظ مؤذن میباشد. ( سمعانی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس