قراط
لغت نامه دهخدا
قراط. [ ق ِرْ را ] ( ع اِ ) قیراط. ( اقرب الموارد ) ( النقود العربیه ص 28 ). به کسر قاف و تشدید مثل قیراط است. ( رساله اوزان و مقادیر مقریزی ).
فرهنگ عمید
۲. شعلۀ چراغ.
پیشنهاد کاربران
قراط=به ضم ( ق ) . ومشددخواندن ( ر ) .
درزبان لکی به معنای //متکبر, مغرور، خودبین ، خودپشند، //میباشد.
درزبان لکی به معنای //متکبر, مغرور، خودبین ، خودپشند، //میباشد.