قرار داده

لغت نامه دهخدا

قرارداده. [ ق َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مسلم الثبوت. ( آنندراج ). معین کرده. ( ناظم الاطباء ). || ثابت گشته. مقررشده. برقرارگشته. ( ناظم الاطباء ). || عهدبسته. پیمان بسته :
با خویش اگر قرار قتلم بدهی
معشوق قرارداده ای خواهی شد.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - معین کرده ۲ - ثابت گشته مقرر شده ۳ - عهد بسته پیمان بسته .

پیشنهاد کاربران

بپرس