قراء

/qorA~/

لغت نامه دهخدا

قراء. [ ق ِ ] ( ع اِمص ) مهمانی. ( آنندراج ). قِری. || میزبانی. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) مقاراءة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). با هم مذاکره کردن. || سبق گفتن. || درس کتاب کردن. ( منتهی الارب ).

قراء. [ ق َرْ را ] ( ع ص ) خوش خواننده. ( منتهی الارب ). خوش خوان. ( آنندراج ). || خوش خواننده قرآن را. ( منتهی الارب ). خوش خواننده قرآن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

قراء. [ ق ُرْ را ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قاری. قارئون. رجوع به قاری شود. || مرد پارسا. عبادت کننده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(قَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) خوش خوان ، نیکو خوانندة قرآن .
(قُ رّ ) [ ع . ] (ص . ) ج . قاری .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قراء به صاحبان یکی از قرائت های هفتگانه یا ده گانه قرآن و مانند آن ها، یا قرائت کنندگان قرآن به صورت فنی اطلاق می شود.
«قراء» جمع «قاری» است. «قاری» در یک اصطلاح به کسی گفته می شود که یکی از قرائت های هفتگانه یا ده گانه یا چهارده گانه قرآن و مانند آن ها به او منسوب باشد. در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلّم عده ای از صحابه در حفظ و مهارت های مربوط به قرآن شهرت خاصی داشته و در این زمینه به مقام استادی دست یافته اند. آنان قرائت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) یا از برخی صحابه آموخته بودند. این قاریان با قرائت های مختلف مورد تایید پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) آشنایی داشتند و بخش مهمی از تخصص آنان خودآموخته و تجربی بود و از حافظه خوبی برخوردار بودند و در زمینه حفظ قرآن، به درجات بالایی دست یافتند و به دیگران هم دانش قرائت آموختند.
کابرد اصطلاح قراء
اصطلاح «قراء» در کاربرد دیگر شامل تمام قاریانی می شود که به صورت فنی به قرائت قرآن اهتمام ورزیده اند؛ اعم از قرای صدر اسلام یا پس از آن. بنابراین، قاریان به چندین طایفه تقسیم می شوند: قرای صحابه، قرای تابعین، قرای حرمین، قرای عراقین، قرای عشره، قرای اربعة عشر، قرای سبعه، قرای شام.
قرائات سبعه
قـرائت قرآن و تلاوت آیات آن یکی از مهم ترین مسایل قرآن به شمار می رود،به طوری که از همان ادوار نـخـسـتـین پیوسته عده ای به این کار همت گماشته وعهده دار قرائت قرآن و تعلیم آن در جامعه اسلامی بوده اند طبقات قرا شامل بزرگان صحابه چون عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب، ابوالدردا و زیدبن ثابت درطـبـقـه اول، عبدالله بن عباس، ابوالاسود دوئلی، علقمة بن قیس، عبدالله بن سائب، اسودبن یزید، ابوعبدالرحمان سلمی و مسروق بن اجدع در طبقه دوم، و بـالاخـره بزرگانی دیگر در طبقات سوم تا هشتم می گردد پس از این طبقات از قرا، عهدتدوین قرائات آغاز شد و به دنبال آن قرا سبعه تعیین گردیدند.سـلـسـله قرا (قاریان به نام قرآن) و قرائات، قرن به قرن پیوسته ادامه داشت تااین که در اوایل قرن چهارم ابوبکر ابن مجاهد (۲۴۵-۳۲۴) شیخ القرا بغداد، قرائات را در هفت قرائت از هفت قاری بنام، به رسمیت شناخت بعدها در دوره های مختلف هفت قاری دیگر اضافه شد که بدین ترتیب مجموعا چـهـارده قـرائت مـعـروف شد به دلیل آن که هرکدام از این قرائات به وسیله دو راوی روایت شده، مجموع قرائت متداول به بیست و هشت قرائت می رسد.در حـجیت قرائات و تواتر آن ها، که آیا جملگی به طور متواتر از پیامبر اکرم نقل وضبط شده است یا نـه، گفتگو فراوان است به طور کلی از آن مباحث می توان نفی تواتر قرائات را نتیجه گرفت، زیرا طـبـق رای محققین، بیش از یک قرائت از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) نرسیده است و آن قرائتی است که در مـیـان مـردم (جـمـهور مسلمانان) متداول است و هر قرائت که با آن مطابق باشد، مقبول وگرنه مردود است.
تعریف قرائت
...

پیشنهاد کاربران

قراء ( در ادبیات و نثر قدیم ایران ) = روستا، ده، دهات، دهکده
مترادف = قریه
قراء ( در ادبیات و نثر قدیم ایران ) = روستا، آبادی، ده، دهات، دهکده
مترادف = قریه

بپرس