قدیمی

/qadimi/

مترادف قدیمی: باستانی، عتیق، کهنسال، کهنه

متضاد قدیمی: جدید، نو

برابر پارسی: کهن، باستانی، کهنه، پارینه، دیرین، دیرینه

معنی انگلیسی:
age-old, ancient, antediluvian, antiquated, archaic, démodé, fossil, hoary, horse-and-buggy, medieval, musty, old-fashioned, old-line, out-of-date, outdated, outmoded, passé, primitive, senescent, vintage, old-timer, oldy, oldie, dmod, pass

لغت نامه دهخدا

قدیمی. [ ق َ ] ( ص نسبی ) دیرینه وکهنه. ( ناظم الاطباء ). || سال دیده. پیر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - دیرینه کهن ۲ - سالدیده پیر . توضیح کلمه قدیمی ... و امثال آن اگر با یائ مصدری و بمعنی مصدری استعمال شود صحیح است مانند قدیمی بودن کتاب دلیل اهمیت آنست اما اگر با یائ الحاق و بمعنی وصف مطلق بکار رود مثل کتاب قدیمی - بمعنی کتاب کهنه - غلط است و بجای آن قدیم باید نوشته شود دوست قدیم کتاب قدیم .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع . ] (ص نسب . )۱ - دیرینه ، کهنه . ۲ - سال دیده ، پیر.

دانشنامه عمومی

قدیمی (فیلم). قدیمی فیلمی کوتاه از توماس اچ. اینس، اوون مور، اتل گراندین و لوسیل یانگ، محصول ۱۹۱۱ می باشد. [ ۱] براساس یکی از روزنامه های هم دوره آن، داستان فیلم دربارهٔ درگیری یک کشیش پیر است که از او خواسته می شود بازنشسته شود و در طرف دیگر، یک کشیش جوان که نمی تواند کار خود را به درستی انجام دهد. [ ۲]
عکس قدیمی (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

کهن

مترادف ها

olden (صفت)
پیشین، قدیمی، کهنه، کهن، زمان پیش

outdated (صفت)
منسوخ، قدیمی

antiquated (صفت)
متروک، منسوخ، قدیمی، کهنه

senior (صفت)
بالاتر، بزرگ، قدیمی، ارشد، بزرگتر، بالا رتبه

past (صفت)
قبلی، قدیمی، گذشته، سابق، ماقبل، ماورای، پایان یافته، وابسته بزمان گذشته

old (صفت)
مسن، سالخورده، پیر، سالار، قدیمی، کهنه، باستانی، گذشته، پارینه، دیرینه، عتیق، سابق، فرسوده، سابقی، زر، کهن سال، کهنه کار، پیرانه

ancient (صفت)
دیر، پیر، قدیمی، کهنه، باستانی، کهن، پارینه، دیرینه، عتیق، اباء واجدادی

age-old (صفت)
قدیمی، کهنه، باستانی

archaic (صفت)
قدیمی، کهنه، غیر مصطلح

bygone (صفت)
قدیمی، کهنه، گذشته، دیرین

time-worn (صفت)
قدیمی، کهنه، فرسوده

out-of-date (صفت)
قدیمی، از مد افتاده، منسوخه

old-time (صفت)
قدیمی، کهنه کار

فارسی به عربی

قدیم , معتق ، أَثَر (قَدِیم )

پیشنهاد کاربران

با سابقه
واژه های "کُهَن و کُهنه" واژگان شناخته شده و شایسته به جای "قدیمی" هستند.
بدرود!
دیرسال
کُهَن
قدیمی مثلا:کهن ، کهنه ، قبلا، اینا میشن قدیمی مثلا میگن سال جدید سال کهنه
قدیمی=فرد کهنسال
فارسی تبدیل ب انگلیسی
قدیمی :
کهنه ، گذشته ، دیرین
باید ان را خلاصه کرد
Old

بپرس