قدوع

لغت نامه دهخدا

قدوع. [ ق َ ] ( ع ص ) بازایستاده از بانگ و فریاد. || ریزان بر چیزی. || اسب که حاجت آید او را به عنان زدن تا بازایستد. || مرد خوار رانده و ترک داده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس