پیش افتادن از، قدم فراتر نهادن از
قدم فراتر نهادن از
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
پای از خط بیرون شدن ؛ از حد تجاوز کردن :
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
پای دلم برون نشد از خط مهر او
نی مهره امید من از ششدر سخاش.
خاقانی.
- پای از خط خود بیرون نهادن ؛ ازحد خویش تجاوز کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .