قدم رنجه کردن

لغت نامه دهخدا

قدم رنجه کردن. [ ق َ دَ رَ ج َ / ج ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) قدم رنجه فرمودن. زحمت راهی را تحمل کردن : توقع آن است که به وجه دمسازی و بنده نوازی قدم رنجه کنی. ( سندبادنامه ).

فرهنگ فارسی

قدم رنجه فرمودن زحمت راهی را تحمل کردن .

فرهنگ معین

(قَ دَ. رَ جِ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) زحمت راهی را تحمل کردن .

پیشنهاد کاربران

قدم دنجه درسته
قدم رنجه یعنی زحمت راه رابرخودهموارکردن
قدم رنجه کردن یک کنایه میباشد
که کنایه از این دارد که با مشت و سختی راهی را تحمل فرمودید و تشریف آوردی به منزل من؛ ملاقات و دیدار من و. . . . حالا جای قدوم شما بر روی چشمان بنده است
( قدم رنجه فرمودید بر روی چشمانم )

بپرس