قدم به میان گ

لغت نامه دهخدا

قدم به میان گذاشتن. [ ق َ دَ ب ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) قدم در میان دو کس گذاشتن ؛ کنایه از واسطه شدن برای خیرخواهی طرفین. ( آنندراج ) :
خاک پای تو قدم گر نگذارد به میان
که بهم صلح دهد دیده و بینائی را؟
کلیم ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس