قدرشناس

/qadrSenAs/

مترادف قدرشناس: سپاسگزار، قدردان، نمک شناس

متضاد قدرشناس: حق ناشناس

برابر پارسی: ارزشناس

معنی انگلیسی:
appreciator, grateful

فرهنگ عمید

آن که ارزش کسی یا چیزی را بداند، قدردان.

مترادف ها

appreciative (صفت)
قدردان، قدرشناس، مبنی بر قدردانی

فارسی به عربی

مقدر

پیشنهاد کاربران

ارزش شناس
حق شناس
واقف به ارزش چیزی را گویند. . . قدرشناسی ( ترازداری ) یکی از سرشت های نیک می باشد که نشانگر خرد است.

بپرس